سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
دشمن ، رهبر ، امام زمان ، ولایت ، فلسطین ، نصرالله ، بصیرت ، اسرائیل ، حائری ، خامنه ای ، چشم ، حضرت مهدی ، زینب ، شهادت ، شیعه ، صهیونیست ، امام ، جمل ، جنگ ، پرچم ، آمریکا ، ایران ، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، معصومه ، غزه ، مصباح ، یهود ، فاطمه ، فتنه ، گوش ، عمار ، مذاکرات ، مزدور ، مسجدالاقصی ، مسلمان ، عید قربان ، عیدغدیر ، عیسی ، غذیر ، غربال ، غربی ، لباس ، مالک ، ماهواره ، متوسلیان ، مجازی ، محرومیت ، محک ، مدینه ، مدیون ، فدا ، فرانسه ، فرج ، فردا ، فرمانده ، فضای ، فضیلت ، فطر ، فقیه ، فهوی حسین ، فیض ، قدس ، قربانی ، قم ، گذشته ، گرگ ، گرم ، گل ، گوسفند ، کار ، کاسه ، کاندولیزا رایس ، کربلا ، کردار ، کریمه ، کشور ، کشیش ، کنارکشیدن ، کودتا ، کوفه ، کوفی عنان ، معاویه ، غش ، یزید ، مغنیه ، مقلد ، ملت ، ملی ، ملکی تبریزی ، مناجات ، مندرس ، مومن ، ناصبی ، ناقابل ، ناقص ، نصر ، نصرانی ، نعمت ، نفس ، نماز جمعه ، نیرو ، هسته ای ، همت ، همسر ، وحدت ، ورزش ، امام علی (علیه السلام) ، امامزاده ، امنیت ، امید ، امیرالمومنین ، انتظامی ، انصاف ، انقلاب ، ایرانی ، اینترنت ، بازی ، بقیه الله ، بلاکش ، بهشت ، آملی ، آینده ، ابوالفضل سپهر ، اتل متل ، اتوبوس ، اروپا ، اسارت ، استقامت ، اسلامی ، اطاعت ، اعضا ، الاقصی ، الگوی رفتاری ، 22بهمن ، 25 ، آبرو ، آپارتمان ، آسمان ، پسر ، پهلو ، پهلوی شکسته ، پیاده ، پیامبر اسلام ، پیشرفت ، تابستان ، تاول ، تجربه ، تحریم ، تحمیلی ، ترس ، تصادف ، تعلقات ، تفرقه ، تفسیر ، تقابل ، تلاش ، تلویزیون ، توپ ، توطئه ، ثروت ، جانباز ، جبهه ، جگرگوشه ، جنگ نرم ، جهاد ، جوانان ، چادر ، جمهوری اسلامی ایران ، امام رضا(علیه السلام) ، حاضر ، حاکم ، حجاب ، حجه الله ، حرام ، حریف ، حریم ولایت ، حزب الله ، حسام پور ، حسن ، حسن زاده ، حسنین ، ضرار ، ضرب لگد ، طوفان ، ظرف ، عاشق ، عاشورا ، عبور ، عجله ، عرفات ، عرفه ، عزت ، عقربه ، علم ، علما ، علی ، عماد ، شیعیان ، صاحب ، صفین ، صنوبر ، شهبازی ، شهدا ، شهر ، شهید ، شوال ، شورش ، ستارگان ، سحر ، سقیفه ، سنگر ، سنی ، سیلی ، سیم ، سیه رو ، شبکه ، شترفتنه ، شجاعت ، شمع سوزان ، حماس ، حوزه ، خار ، خاردار ، چیت سازیان ، خانواده ، خمینی ، روانی ، روزه ، روزی ، روستا ، روشنگری ، ریچارد نفیو ، زهرا ، زیبا ، دغدغه ، دفاع ، دهه فجر ، دیدار ، دینداری ، رادیو ، راه کار ، ربط ، رحمت ، رحیم ، رسانه ، رشد ، رفسنجانی ، رمضان ، رندان ، رهبان ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :49
بازدید دیروز :5
کل بازدید :75586
تعداد کل یاداشته ها : 74
103/10/2
8:55 ع

امروز چهلمین روز پر کشیدن محمد عزیز هست.

چهل روز پیش حوالی ساعت شانزده و چهل دقیقه در حالیکه سه سال و دو ماه داشت جلو چشمم پرپر شد. در این چهل روز غم انگیز هنوز آخرین شیرین زبانی ها، صحنه تصادف، جسم بی جان و... در ذهنم مرور میشه. به یاد آخرین نفس هایش:

 « داغ جگر سوز »

نفس بابا نفست بالا نمیاد

شرمنده ام من تا ابد ای داد بیداد

قربون چشمای قشنگ تو عزیزم

نمیخوام بعد رفتنت اشکی بریزم

چیکار کنم با این دل پر غصه و غم

صورت ماهت باباجون نمیره یادم

یه آه جانسوز همیشه همراهمونه

که همه ی وجودمونو میسوزونه

چراغ خونمون چرا گشتی تو خاموش

تو دامن زهرا نکن ما رو فراموش

محمد بابا بشم قربون چشمات

دلتنگتیم همه، تو خونه خالیه جات

هر گوشه خونه پر از خاطره هاته

بازی و شیرین کاری بچگی هاته

صفای خونه شادی رفته از تو خونه

بابا خیلی دوستت داریم خدا میدونه

از وقت پرکشیدنت تو آسمونا

آرامشی نمونده توی خونه ما

تو راه حرم کریمه پر کشیدی

حال بابا رو بعد رفتنت ندیدی

صد بار مردم بس که اون لحظه زدم داد 

وقتی دیدم کاری زدستم برنمیاد

دنیا خراب شد انگاری روی سر من

وقتی که گفتن جون دادی تاج سر من

رفیق نیمه راه نبودی تو عزیزم

نمیتونستم بی تو از جا بر بخیزم

شرمنده ام هستی من صد ناله و آه

تقدیر ما اینجوری بود الحمدلله

پر بکشی جلو چشم تا آسمونا

یه خراش هم نیفته روی تن بابا

چه سخته نفس کشیدن بعد تو بابا

شرمنده ام که زنده ام بعد تو بابا

دلخوشی ام کاشکی به جات من رفته بودم

خزون شدنتو گلم ندیده بودم

بدون تو دنیا برام تیره و تاره

از در و دیوار انگاری غصه میباره

ولی ما نمیدونیم حکمت خدا رو

فقط خودش میدونه مصلحت ما رو

راضی باید باشیم به تقدیر الهی

امتحان میکنه ما رو اینجوری گاهی

نمیشه تقدیر خدا رو جابجا کرد

وسوسه های شیطونو باید رها کرد

خدا میگه: خدا منم، تو بندگی کن

توکلت به من باشه و زندگی کن

خودم مقدر میکنم بهترینا رو

با یاد من زنده نگه دارید دلا رو

از صبر و نماز همیشه کمک بگیرید

سرزنش دشمنا رو به دل نگیرید

بابا اگه صبور نباشیم ما در این داغ

نصیب ما نمیشه غیر از سوز فراغ

ان کنت باکیا یعنی گریه همیشه

اگه برا حسین باشه قیمتی میشه

یعنی باید هدف بدیم به گریه هامون

تا ارزش پیدا بکنه این ناله هامون

با همه این ها باباجون سخته فراغت 

بابابزرگ هنوزم میگیره سراغت

نمیدونه تو خیلی وقته تو بهشتی

ما رو با داغ رفتنت تنها گذشتی

دلخوشیمون حالا به عکست توی قابه 

یا دیدن چهره ماهت توی خوابه

محرومم از بوسه به صورت لطیفت

بغل گرفتنت با اون جسم ظریفت

مسافر بهشت، خدا باشه نگهدار

زنده میمونیم فقط به امید دیدار

بگیر با اون دستای کوچیک دست ما رو

مهربونم دعا بکن همیشه ما رو

دعا بکن که مادر از غصه نمیره

دلبستگیت به مادر رو یادم نمیره

یادته عزیز دلم قصه مادر

برات میگفت همیشه از علی اصغر 

هم درد رباب شده اما حالا مادر

تو شدی علی اصغر قصه مادر

هیچکی خبر نداره از داغ دل او

خدا میدونه قصه پر غصه او

دعا بکن پیش خدا شیرین زبونم

بعد تو خیلی توی این دنیا نمونم

بیام پیشت ببوسم اون صورت ماهت

برا همیشه بمونم بابا کنارت

دعا بکن عزیز من همیشه هر جا

برسونه زودی خدا ظهور آقا

رهبرمونو دعا کن به حق زهرا

برسونه این پرچمو به دست آقا

برا داداشا دعا کن دردونه من

از فتنه این زمونه مصون بمونن

تا حالا ماها دست تو رو می گرفتیم

حالا تو بگیر دست ما رو که نیفتیم

زمین نخوریم عزیزم مواظبون باش

هوامونو بابا از اون بالا داشته باش

مسافر بهشت خدا پشت و پناهت 

وعده ما باشه قیامت در کنارت