ما در وجود خود اعضای مختلفی را میبینیم که همه با هم کار میکنند؛ کارهای همه هم با یکدیگر متفاوت است، و هیچکدام نمیتوانند کار دیگری را انجام دهند. چشم میبیند و گوش میشنود. شما چشمتان را ببندید، با گوشتان چیزی نمیتوانید ببینید، یا با چشمتان چیزی نمیتوانید بشنوید. درعینحال میبینید که چشم و گوش و دیگر اعضا هرکدام یار و مددکار یکدیگرند. چون یک قلب و یک مغز بر آنها حکومت میکند، و تحت لوای یک ولایت قرار دارند. تکولایتی بودن، آنها را ـ با وجود همه تفاوتهایی که دارند ـ با هم یگانه میکند. پس «تفاوتها» موجب اختلاف نمیشود؛ چون وقتی از فرماندهی واحدی دستور میگیرند با هم متحد میشوند؛ با اینکه پُستهایشان فرق میکند. (آیت الله حائری شیرازی - تمثیلات سیاسی اجتماعی)
زندگی آپارتمان نشینی اجازه نداده انسانها سالی یک بار هم به آسمان نگاه کنند. یکی از محرومیتهایی که ایجاد کرده، محروم شدن از نعمت بزرگ دیدار ستارگان است. اگر انسان ماهی یک شب برود در روستا تا بتواند آسمان را ببیند و زیارت کند، مثل زیارت یک امام یا امامزاده برایش سازنده است. ندیدن آسمان، خیلی مضر است. کسانی که یک جایی دارند که از شهر بیرون بروند و یک شب آسمان را ببینند، این کار را بکنند. دیدن آسمان خیلی مهم است. میارزد که انسان برنامه ریزی بکند و از شهر بیرون برود، تا یک شب آسمان را نگاه کند. بگوید امشب میخواهم زیر آسمان بخوابم. یک نگاه به آسمان برای انسان کافی است که بداند این چیزهایی که برای خودش برداشته، باعث خجالت است. آسمان را گذاشته اند برای صفر کردن تعلقات. انسان یک نگاهی به آسمان بکند، پاسخ سوالاتش را می گیرد! برای نجات انسان از تعلقات، یک نگاه معنادار به آسمان بس است. (آیت الله حائری شیرازی)