من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرمتر می شود مذاکره ها
تنگتر می شود محاصره ها
این چه بازیست این چه شطرنج است
که نصیب پیادهها رنج است
این چنین گفتوگو که دید و شنید
گفتوگو زیر سایه تهدید
به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس میترسم
چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخمهایی که بر تنم مانده ست
دیدهام من به دستهای شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمیرود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خندههای شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوبارهی مایند
خیل تابوتها که میآیند
چند نسل است روی شانه ما
میرود کاوانی از شهدا
خیل کودککشان نامردند
پی راه هجوم میگردند
روبهان راه خدعه را بلدند
جرزنان دقیقهی نودند
هند خونخوار و خندههای ژکوند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
چشمشان بر حریممان تا کی
ناظران آژانس سی آی ای
خطّ پروندههایشان پیداست
نقشهی قتل شهریاریهاست
رگ تحریم میزنیم به کار
همت ما مباد صرف قمار
گرچه نمرود هیزم آورده است
باز دست خداست بالادست
میلاد عرفانپور/ محمدمهدی سیار
امام خامنه ای (حفظه الله) در دیدار با جمعی از خانواده های شهدا:
ملت ایران تا ابد مدیون شهدا و خانواده هاى شهداست. این را همه ى ملت ما باید بدانند. هرچه ما عزت به دست بیاوریم، هرچه پیشرفت به دست بیاوریم، مرهون خون شهداى عزیز شما، این جگرگوشه هاى شماست. اینها بودند که به ما، به کشورشان، به ملتشان، به اسلام عزت دادند. این را همه باید قدر بدانند؛ مسئولین هم باید قدر بدانند، خود شما خانواده ها هم باید قدر بدانید؛ و میدانید.(1388/3/3)
یکی از مصیبتهایی که برای حضرت زینب (سلام الله علیها) میگوییم این است که: «دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکرة» یعنی بر «ابن زیاد» وارد شد در حالیکه کهنهترین لباس، بر تن ایشان بود. اینکه مرد مندرسترین لباس را بپوشد مسئلهای نیست؛ اما زن لباس کهنه بپوشد خوب نیست.(آیت الله حائری شیرازی)
نقدِ صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد
ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد
صوفیِ ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بُوَد گر مِحَکِ تجربه آید به میان
تا سِیَهروی شود هر که در او غَش باشد
خَطِّ ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رُخ که به خونابه مُنَقَّش باشد
نازپروردِ تَنَعُّم نَبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوه رندانِ بلاکش باشد
غمِ دنیای دَنی چند خوری؟ باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که مُشَوَّش باشد
دلق و سجاده حافظ بِبَرَد بادهفروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَهوَش باشد
(دیوان حافظ/غزل 159)
در روز اول شوال، روزه حرام است. این یک مانور است. می دانید چرا؟
چون میخواهد بگوید: «خوردنشان به امر من است؛ نخوردنشان هم به امر من است». اگر روزه اول شوال را حرام نمیکردند، عده زیادی روز اول شوال را روزه میگرفتند و میگفتند: «میخواهیم بدرقه ماه رمضان برویم»! خداوند چون میخواهد همه با هم دست بکشند، روزه را حرام کرده. امام صادق (علیه السلام) درباره روز عید فطر و تشخیص آن میفرمایند: «دست امام مسلمین است»؛ اگر امام مسلمین گفت: «عید است»، همه باید افطار کنند و نماز عید بخوانند. اگر امام مسلمین گفت: «این آخر رمضان است»، بر همه واجب است روزه بگیرند. چرا این را برای امام مسلمین گذاشته؟ برای اینکه اینجور نشود که زن مقلد این آقاست و آقا میگوید برای من ثابت نشده که امروز آخر رمضان است؛ شوهر مقلد دیگری است؛ او گفته برای من ثابت شده امروز عید بگیریم. اگر بعضی روزه باشند و بعضی روزه نباشند، در خانه چه اتفاقی می افتد؟ روزی که باید جشن بشود، روز عیش باشد، روز سرور باشد، روز خوشحالی باشد، روز حزن میشود. اعیاد رسمی مسلمین یعنی عید فطر و عید قربان را برای این خاطر روزهاش را حرام کردند که وحدت ایجاد بشود؛ یعنی همه «با هم» دست بکشند از روزه. خود این وحدت یک ابهتی دارد، اسلام را در نظر دشمنان با مهابت میکند.(آیت الله حائری شیرازی)
امام خمینی(رحمه الله علیه):
«مساله غدیر، مسئلهای نیست که به نفسه برای حضرت امیر یک مسالهای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است.آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد مأمور میکند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت اینطور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود. و اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر ازش تجلیل کردهاند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئلهای است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس میگوید که «به قدر این کفش بیقیمت هم پیش من نیست».
گل با همه گلبرگ ها زیباست، نه پرپر.
از زینب کبری(سلام الله علیها) در موقع اسارت سؤال شد که این حادثه را چطور دیدی؟ جواب داد: به خدا همه چیز زیبا بود. او همه چیز را کنار هم می بیند. شما اگر یک مجموعه زیبا را برش برش کنید و آن را تکه تکه نگاه کنید، زیبا نیست. یک گل، وقتی همه اجزایش را با هم می بینیم، زیباست ولی پرپر شده ی آن ناراحت کننده است. حضرت زینب (سلام الله علیها) می گوید، من همه چیز را کنار هم گذاشتم و کلّ تصویر را می بینم که می گویم، زیباست. آن بزرگوار از چه زاویه ای نگاه می کند به صحنه عاشورا که زیبایی می بیند؟ قطعا از زاویه ای بالاتر از زمان حال است، مثل هواپیمای نقشه برداری که یک زاویه دید کلّی به دست می دهد.(آیت الله حائری شیرازی)